سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنهایی پر هیاهو

وای باران باران

روز شنبه توی محل کارم از ساعت 9 تا 11 صبح بارون بارید و بارید. وای چه حالی کردم دیدم تمام راه پله و پاگرد خیس از بارونٍِ، چه نسیم خنکی پوست آفتاب سوخته من را نوازش داد و پله ها چه آب تنی  کردند. فقط چون روز پنج شنبه یک نفر شیر آب طبقه چهارم را باز گذاشته بود و رفته بود ... آب به طبقه سوم و بعد دوم نفوذ کرده بود و در نتیجه اول صبح شنبه در هر واحدی را باز کرده بودند آب به بیرون حمله کرده بود؛  سقف واحد سوم هم ریزش کرده بود.

من و همکارم از فرصت استفاده کردیم و چای نوشان و دست افشان به فعالیت برادران واحدهای بالایی که خیس و با پاهای برهنه در حال هدایت آب به خارج از ساختمان بودند چشم دوختیم.